قاسم زردکانلو | شهرآرانیوز؛ دلم هوای چند تا از بازیکنان لیگ قدس و ابومسلم و پیام و منتخب خراسان در دهه ۶۰ و ۷۰ که حالا همهشان بالای ۵۰ سال دارند کرده است و میخواهم یادی از آنها بکنم؛ بازیکنانی که در شرایط سخت بازیهای آن زمان، وجودشان برکتی برای فوتبال ما بود و برای مربیانی مانند من و امثال من بودند و بعد از نسل اولیه بازیکنان بومی خراسان مانند اعظمها و عبادزادهها و شهریارها و صیامیها و جانداری و احمد حامدها و جلالیانها و نظیر ایننوع بازیکنان آمدند و چندسالی از اعتبار فوتبال خراسان بهخوبی دفاع کردند. عباس صالحآبادی بچه سبزوار، بک راست تیم منتخب خراسان بود که خودش را با بازیهای مردانه و سختکوشی بیشازحد بهعنوان بک راست تیم خراسان تحمیل کرد.
بازیکنی دونده، شجاع و تکنیکی با قدرتبدنی فوقالعاده و نفوذهای بیامان. بهترین بازی او را در تهران مقابل منتخب تهران دیدم که چنگیز سرعتی و تکنیکی آنروزهای استقلال و تیم ملی را مهار کامل کرد که هیچ، با نفوذهای بیامانش سمت راست تیم منتخب را نقطه قوت حملات تیم کرده بود که همه انگشتبهدهان مانده بودند. از عباس که بگذریم، به محسن غفور میرسیم که بازیکنی عجیب و چندپسته بود و با تکنیک و قدرت توپگیری و سرعت خوب همراه با اراده و شجاعت که با هر ۲ پا خوب بازی میکرد ودر خط میانی و دفاع تیم توربو و پیام آنقدر قابل اعتماد بود که هر مربی دوست داشت او را داشته باشد.
مرحوم علی حسینی تعصب عجیبی روی او داشت و یک فصل هم در پیام با من بود که در مقابل پرسپولیس در تهران در بک چپ غوغا کرد. شاید حق او در فوتبال ما بیشازآن بود که دیده شد؛ او پتانسیل رسیدن به تیم ملی را هم داشت، افسوس که خوب از توانش استفاده نکرد. بعد از محسن غفور، میرسم به حسین فرقانی، بازیکنی بهظاهر ریزنقش و ظریف؛ اما گردنکلفت و یارگیر که بازیخوانی بیمانندی داشت. او در دفاع کنار و دفاع پوششی آنموقع نقشآفرین بود. او در هدف گلکار و ابومسلم و پیام و منتخب خراسان، تبدیل به بازیکنی مطمئن و قابلاتکا شده بود. شاید اگر حسین فرقانی فرصت بیشتری داشت، به رشد بیشتری در فوتبال میرسید. به نظر من او یک بازیکن قابلاعتماد در بازیهای سخت و دشوار بود و من خیلی به او اعتماد داشتم.
بعد از فرقانی، میرسم به حسین سیدحسینی دوستداشتنی که بیشترین بازیها را در تیمهای مختلف کرده؛ ولی او یک ابومسلمی است. بازیکنی تکنیکی و باهوش و خوشقدوقامت که خوب دریبل میزد و گلزن و سرزن توانمندی هم بود. بازیکنی چندپسته و آچارفرانسه بود. در پست هافبک راست و وسط و دفاع راست و مهاجم بازی میکرد. همیشه خندان و منظم بود و عاشق فوتبال. میرسم به علی شریعتی که بازیکن هدف گلکار بود و در شانزدهسالگی بازیکن فیکس هدف بود. به تیم منتخب دعوتش کردم که تشویقش کنم، چون استعداد بسیار خوبی داشت و در خط میانی، در هافبک راست و وسط کار میکرد.
در بازی با آذربایجان شرقی در لیگ قدس فرصتی پیش آمد و به او میدان دادم. وارد بازی شد و در آن بازی سخت یکی از بهترینها بود و همان بازی باعث شد در کنار بقیه بزرگان آنزمان جای خودش را در تیم منتخب باز کند. او که در نوجوانان و جوانان خراسان با استاد شجیع پخته شده بود، بهتدریج به ابومسلم آمد و شد محور خط میانی ابومسلم؛ بازیکنی که با هوش و قدرت حفظ توپ و پاسهای دقیقش جا پای محمد اعظم گذاشت و برای فوتبال آنزمان غنیمتی شد که در شرایط سخت یک آرامکننده و توپنگهدار بود و با شوتهای ناگهانی و پاسهای عمقیاش خط حمله ابومسلم و منتخب را تغذیه و صاحب موقعیت میکرد.. افسوس که آسیبدیدگیهای او بهویژه زانویش، او را زودتر از زمان لازم از فوتبال ما گرفت و به حقش آنطور که شایستهاش بود، نرسید.
از علی که بگذریم، به معرفی یک استعداد ناب فوتبال، کسی که به نظر من میتوانست یک پای ثابت در تیم ملی باشد، میرسیم؛ حسین قدمسلطانی، معروف به حسینقدم. او که در جوانان خراسان هم من شانس کارکردن با او را داشتم، در نوع خودش یکی از اعجوبههای فوتبال ما بود. گمان نمیکنم در زمان خودش در خراسان کسی بهتر از او دریبل میزد. در بدترین شرایط تحتفشار کار خودش را میکرد و چنان باهوش و زرنگ بود که وقتی صاحب توپ میشد، خیالت راحت بود که توپ را سالم به مقصد تصمیمش میرساند. او اگر لازم میشد، دروازهبانی هم میکرد. در دفاع چپ و راست در خط هافبک و در نوک حمله قدرت بازی کاملی داشت. من بهخاطر نیاز تیم منتخب، او را از خط حمله به دفاع راست آوردم و خوب هم بازی میکرد.
در ابومسلم در هافبک وسط چند سال آقایی کرد. بزرگترین اشکال او زرنگی و هوش بالایش از دررفتن از کار سخت و زیر تمرین بود. تکنیک و مهارت او در شرایط تحتفشار ستودنی بود. او اگر در شرایط امروز فوتبال بازی میکرد و این انگیزههای مادی را میدید، قیمتی باورنکردنی داشت. حیف که بدشانس بود و در زمان او از این خبرها نبود؛ ولی خدمات حسینقدم برای تیم منتخب خراسان و ابومسلم و تیمهای اولیهاش ۲۲بهمن و سایرتیمها ازجمله بانک صادرات، تحسینبرانگیز است. دم همه این بازیکنان که بهصورت خلاصه قسمت کوچکی از فوتبالشان را عرض کردم، گرم که فوتبال پاک و بیشیلهپیله دهه ۶۰ خراسان را رقم زدند. باید قدرشان را بدانیم و به آنها احترام بگذاریم.